موضوع مهمی که باید به آن توجه داشت و مهمترین مانع برای پیشرفت ما محسوب میشود، «کمالگرایی» است. این ویژگی باعث میشود انتظار داشته باشیم خیلی سریع رشد کنیم و اولین چیزی که تولید میکنیم، موفقیت و ثروت زیادی برایمان به ارمغان بیاورد و اگر این اتفاق رخ ندهد، در همان قدم اول ناامید میشویم و ادامه نمیدهیم و آنقدر به خود سخت میگیریم و آنقدر خود را تخریب میکنیم که دفعه بعد بهراحتی حاضر به اقدام نخواهیم شد. این موضوع، ریشه در احساس عدم لیاقت و کمبود عزتنفس دارد و درعینحال، نشانه عدم درک قانون تکامل است.
وجود عزتنفس باعث آغاز حرکت برای انجام کارهایی میشود که ایدهی کاملی برای انجامش نداریم، اما مطمئن هستیم که در صورت برخورد با مسائل، با تلاش و تحقیق، از عهدهی حل کردنشان برمیآییم.
تا باور مناسبی نداشته باشیم، ایده یا مهارتمان را باارزش نمیدانیم که بخواهیم آن را اجرا کنیم یا ارائه دهیم و هر بار به بهانه بهتر شدنش، انجام آن را به تعویق میاندازیم. ممکن است این ماجرا آنقدر ادامه یابد که آن مهارت یا ایده بیارزش یا ناکارآمد شود و عمر آن به پایان رسد. باور عزتنفس در مسیر اجرای ایدهها و بروز تواناییها در قالب یک ایده، محصول یا خدمت رشد میکند و بهبود مییابد.
فردی که قانون تکامل را درک کرده، میداند که هیچ توانایی، موفقیت و مهارتی بهیکباره ساخته نمیشود و حاصل تکامل، در یک بازه زمانی است و قدمبهقدم و مرحلهبهمرحله شکل میگیرد و گام نهادن به مرحله بعدی فقط در گرو برداشتن گام قبلی است. با پذیرفتن این قانون، به خودمان اجازه میدهیم تواناییهای بالقوهی خود را آرامآرام تقویت کنیم و تا رسیدن به هدف، عجله نکنیم، ثابتقدم بمانیم و از بودن در مسیر کمال، لذت ببریم. پس اگر خواستید خود را با کسی مقایسه کنید، خود را با گذشتهی خود مقایسه کنید و تا زمانیکه حرکت رو به رشد دارید، شاد و با انگیزه باشید.
نگاه کمالگرایی با طبیعت انسان که ممکن است خطا و اشتباه کند، منافات دارد. کمالگرایی یعنی انتظار داشته باشیم، کودک در اولین تلاش، راه برود، کامل و بینقص صحبت کند و بتواند بند کفش خود را ببندد! کمالگرایی یعنی هیچ پنداشتن دستاوردهای کنونی خود که باعث میشود بهجای آنکه بر تواناییها و ویژگیهای مثبت خود و فرصتهای پیش رو تمرکز کنیم، بر پیدا کردن ایرادها و نقصهایمان و موانعی که ممکن است در مسیر رسیدن به خواستههایمان به وجود آید، متمرکز شویم.
جز ذات خداوند، هیچچیز و هیچکس کامل و بینقص نیست. جهان همواره در حال بهتر شدن است. دلیل پیشرفتهای انسان، روبرو شدن با نقصها و کمبودهای گذشته و تلاش برای رفع آنهاست. «کامل نبودن» نهتنها یک نقص نیست بلکه یک فرصت است برای حرکت در جهت بهتر شدن و نسخه بهتری از خود ارائه دادن.
همه تواناییهای ما در زندگی به همین شکل نمایان میشود. از گامهای کوچک و مستمر شروع میشود و بهمرورزمان رشد میکند و تبدیل به نسخهی بهتری از ما در آن موضوع میشود.
حرکت در مسیر تکامل، یک فرایند است و نتیجه بروز جسارت و شجاعت در مواجهه با ترسها و تردیدهایی است که اجازه نمیدهند تواناییهایمان را ارائه دهیم، به خاطر اینکه آن تواناییها را کامل و ایدهآل نمیدانیم.
در مسیر موفقیت، جسارت و شجاعت، بسیار مهمتر از هوش و ذکاوت است. پیشرفتهای انسان بیشتر از آنکه حاصل هوش و استعداد او باشد، حاصل ارائه شجاعانهی تواناییهای اوست.
انسانهای موفق اطمینان دارند ایدهها و باورهایشان درست و حیاتی است و همه مردم باید از آن باخبر شوند. به همین دلیل بهراحتی نظر و عقیده خود را ابراز میکنند. این به آن معنی نیست که آنها بینقص هستند بلکه به این معناست که در مسیر حرکت هم میتوان نقصها را اصلاح کرد و آگاهیها و تواناییهای خود را بهروزرسانی نمود.
انسانهای جسور، توانایی اقدام و عمل، باوجود تمام نقصهایی که ممکن است ایده یا مهارتشان داشته باشد را دارند. آنها بر ارزشی که میتوانند بیافرینند متمرکز هستند و بسیار مشتاق هستند تا بهجای قضاوت قبل از عمل، نتیجه را در عمل مشاهده نمایند.
یکی از تلههایی که ما را در مسیر رسیدن به اهدافمان متوقف میکند، مقایسه نتایجمان با نتایج دیگران است. باید توجه داشته باشیم که ما توانایی مشاهدهی دقیق مسیری که دیگران برای رسیدن به جایگاه فعلی که در آن قرار دارند را نداریم. ما نمیدانیم دیگران چه مسیری را رفتهاند، چه اقداماتی انجام دادهاند و چه سیر تکاملی را پیمودهاند و چه مدتزمانی را برای رسیدن به این تکامل صرف کردهاند و صرفاً به جایگاه فعلی آنها نگاه میکنیم.
ما نمیدانیم آنها چه باورهایی داشتهاند و چه باورهایی ایجاد کردهاند. ما نمیدانیم آنها چه ورودیهایی را به ذهنشان راه دادهاند و چه مراقبتهای ذهنی، زمانی، رفتاری و برنامهای داشتهاند! ما به ریشههایی که آرامآرام در وجودشان شکلگرفته و تقویتشده نگاه نمیکنیم و تنها، تمرکزمان به میوههایی است که هماکنون دادهاند. ما ریشههای در حال جوانه زدن خود را با میوههای آنها مقایسه میکنیم. ضربالمثلی ژاپنی در این رابطه میگوید: «یک گل به این فکر نمیکند که با گل کناری رقابت کند، بلکه فقط شکوفه میدهد.»
کاری که باید انجام دهیم این است؛ تنها از موفقیت دیگران به عنوان منبعی الهامبخش استفاده کنیم. به خودمان بگوییم، اگر دیگران توانستهاند ما هم میتوانیم. از مسیر مسابقهی تمامنشدنی مقایسه خود با دیگران خارج شویم و وارد مسیر لذتبخش کارکردن روی علایقمان شویم و از بودن در این مسیر لذت ببریم. باید روی تغییر نگاهمان کارکنیم و مراقب ورودیهای ذهنمان باشیم. عادت کنیم «دیگران» را از زندگیمان حذف کنیم. از ویترین موجود در شبکههای اجتماعی فاصله بگیریم، به خاطر اینکه انسانها فقط چیزهایی که دوست دارند را به نمایش میگذارند، نه تمام واقعیتهای زندگیشان را. همین باعث میشود شما فکر کنید همه به جز شما خوشبختاند و زندگی فوقالعادهای دارند. پس، تمرکزمان را روی داشتههایمان قرار دهیم، نه نداشتههایمان و مهمتر از همه، برای هر رشد و پیشرفتی که میکنیم، ذوق کنیم و «سپاسگزار» باشیم. این عادت، کلید هدایت انسان به مسیرهای پرنعمت و پرثروت است.
سعی کنیم بهجای تمرکز داشتن بر نتیجهای که برای حرکت خود متصور هستیم، از بودن در مسیر و حرکت در جهت کمال، لذت ببریم و فارغ از اینکه چه نتیجهای حاصل خواهد شد، از احساس لذتبخش مواجهه با مسائل، حل آنها و شناخت بخشهای دیگری از وجودمان و تواناییهایمان که تنها در مسیر تکمیل فرایند کمال نمایان میشود بهره ببریم «و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و تلاش او نیست».
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.